ماه میاد بیرون

ساخت وبلاگ
کاش می شد فلاش بک زد و برگشت به اون شب. همون شبی که کل اتاق رو یه نور سرخ تسخیر کرده بود و روی تخت دراز کشیده بودی. همون شبی که اون آواز سوزناک من رو زیر میز درون خودش تجزیه کرده بود و اصلا حواسم به حضورت نبود.  ماه میاد بیرون...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mooncomesouta بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 0:24

ناخواسته سقوط کردم، اما بعدش سعی نکردم خودم رو بیرون بکشم و با اینکه داشتم خفه می شدم و نمی تونستم نفس بکشم سعی کردم خودم رو پایین تر بکشم انقدر پایین برم که از شدت درد بدن ام بی حس بشه. در عین حال نمی خواس&# ماه میاد بیرون...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mooncomesouta بازدید : 3 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 0:24

دکتر با عجله وارد اتاق شد. یه ریز می گفت که دیرش شده و مریض هاش تو مطب منتظرش ان. جوری مریضام مریضام می‌کرد، که انگار من بُزم. هر چند با رفتار های بعدی ایشون شک بنده به این قضیه که، در نگاه شون: بقیه ی مریض ها « ماه میاد بیرون...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mooncomesouta بازدید : 4 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 0:24

همیشه اینطوره، که ما آدما سعی می کنی&# ماه میاد بیرون...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : انتخابی, نویسنده : mooncomesouta بازدید : 6 تاريخ : جمعه 26 آبان 1396 ساعت: 5:48

همیشه اینطوره، که ما آدما سعی می کنیم یه فلسفه ای واسه ی خودمون پیدا کنیم، که بتونیم ادامه بدیم. حتی گاهی اوقات اصلا به این ماجرا واقف نیستیم. حالا مهم نیست، که چقدر زمین خوردیم و چه شب هایی رو گذروندیم، که خورشیدش طلوع نمی کرده. هر چقدر هم قصه مون بد پیش رفته ب ماه میاد بیرون...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mooncomesouta بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1396 ساعت: 6:26

دکتر با عجله وارد اتاق شد. یه ریز می گفت که دیرش شده و مریض هاش تو مطب منتظرش ان. جوری مریضام مریضام می‌کرد، که انگار من بُزم. هر چند با رفتار های بعدی ایشون شک بنده به این قضیه که، در نگاه شون: بقیه ی مریض ها گوسفندی بیش نیستن در نتیجه ما باید ببریم شون زیر تیغ چاقو تا حیف نشن؛ به یقین تبدیل شد!داشتم خم می شدم که دراز بکشم‌ که یهو حس کردم یه جسم عظیمی سوار کول ام شده، دستش رو انداخته دور گردن ام و داره لباس ام رو می کِشه. در حالی که جایز بود بهش بگم: "عَیزم این پیراهن ه افسار نیست" با یه دست دیگه اش پانسمان رو جوری کشید بیرون که، این خزعبلات که هیچی، تا چند ثانیه اسمم یادم نمیومد. از شدت درد و البته خجالت صدام خفه شده بود. و فقط انگشت هام رو تو چشم هام فرو می کردم. و سیل خون بود که سرازیر می شد. در همین حین که دکتر داشت با جلادانه ترین ورژن ش انگشت مبارک رو فرو می کرد تو سوارخِ غاری که تو بدن ام حفر کرده بود و وجب میزد که چقدر زخم بسته شده. داد می زد آقای بیگلری لطفا بیاین اینور‌. در حالی که بعد از یه پرسه طولانی،‌ تمام وزن ش رو انداخته بود رو پانسمان و با شدت فرو می بردش تو غار و تند ماه میاد بیرون...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mooncomesouta بازدید : 31 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 7:35

تا حالا با این جمع هایی رفتین مهمونی که یارو سر سفره با همون قاشقی که تا دو دقیقه پیش داشته چربی های آبگوشت رو از رو سیبیل ش پاک میکرده و چند صد بار هم تا اثنی عشرش برده پایین، چرخ داده، آورده بیرون یهو فرود میاد تو کاسه ی ماست؟ البته این دسته از رفقا یه گونه ی دیگه ای هم دارن که به خیال شون بهداشتی تر عمل میکنن. قاشق مذکور رو صد بار لیس میزنن و به انواع بزاق دهن و تف مزیین ش میکنن، گردنِ افراشته در حالی که دهن تا بناگوش باز ه رو میکنن به بقیه و میگن که چقدر تمیز شد و مستقیم شیرجه میرن تو ظرف غذا. وقتی این آدم ها رو می بینیم به روی مبارک هم نمیارم که خودمون هم بار ها شده که یه سر و گوشی آب دادیم که کسی شک نکنه، بعدش با قاشقِ تف مالی مون سَرمون رو کردیم تو قابله ی ناهار ظهر و به هیچ وجه حوصله ی بیرون اومدن هم نداشتیم. حالا اگه اون گوشه کنار یه آدم پاستوریزه ای هم رد میشده سینه رو سپر می کردیم، صدا رو صاف، یه خمی هم به ابرو هامون می دادیم می گفتیم: دهن ام تمیزه!! حالا اگه یه گوشه ی چشمی به خودمون، حرف های ممد موتوری، حمیرا بنداَنداز و همین آقا کراواتیِ هس که جمعه شب ها میاد بی بی سی فارس ماه میاد بیرون...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mooncomesouta بازدید : 21 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 7:35

هیچی

ماه میاد بیرون...
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : look at my face all the stories it will tell i can't erase, نویسنده : mooncomesouta بازدید : 28 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 7:35

آبان داره تموم میشه و هنوز درد های من ادامه دارن و زخم ام بسته نشده. درسته که اولین روز این آبان با اتاق عمل رفتن شروع شد، عصر هایی که کش میومدن، فقط من مجبور بودم دراز بکشم و به سقف اتاق ام خیره شم. دانشگاه شروع نشده نمی تونستم سر کلاس ها حاضر شم و هی دلتنگ تر می شد واسه علوم اج قشنگم. اما یه چیزی رو فهمیدم اینکه ترس از یه چیزی از خود اون چیز خیلی عذاب دهنده تر و سخت تره. و به یاد آوردم نصف ترس هام توی زندگی بیهوده بودن و فقط موجب آزار و زجر کشیدن خودم بودن. می خوام یاد بگیرم به ترس هام غلبه کنم و از قبل از وقوع بدترین اتفاق ها هم برای خودم الکی غول نسازم. رهایی از ترس ها مرحله ی اول برای رسیدن به آزادی ه.  بیا نترسیم و مثل باد رها باشیم و اجازه ندیدم تعلق ها اسیرمون کنن. بیا اونجوری که باید زندگی رو بسازیم.  ماه میاد بیرون...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mooncomesouta بازدید : 22 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 7:35

من از آن امّید بی‌هوده سخن می‌گویم
که مرگ ِ نجات‌بخش ِ شما را
به امروز وُ فردا می‌افکند:

«-مسافری که به انتظار وُ امّیدش نشسته‌اید،
از کجا که هم از نیمهٔ‌راه
بازنگشته باشد؟»

احمد شاملو
آیدا، درخت، خنجر و خاطره

ماه میاد بیرون...
ما را در سایت ماه میاد بیرون دنبال می کنید

برچسب : like the empty look i see on your face,just an empty room full of empty space like the empty look i see on your face, نویسنده : mooncomesouta بازدید : 25 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 7:34